اشتباهات رایج در خصوص ارزش پیشنهادی
چندین اشتباه در زمانی که درباره ارزش پیشنهادی فکر میکنید وجود داره. یکی از اونها اینه که آنچه که میسازید، ممکنه صرفا یک قابلیت از محصول فردی دیگری باشه. شما میتونید توسعه خوبی در قابلیتها داشته باشید، ولی ممکنه این ایده مناسب یک کسب و کار نباشه، یا ممکنه کسب و کاری (کوتاه مدت) برای حدود 9 ماه باشه تا زمانی که حاکم (صاحب محصول اصلی) اون (قابلیت) رو در نسخه بعدیش اضافه کنه. همانگونه که قبلا گفتم، این اولویتبندیهای دستاوردها و دردها گاهی به ما برای اجتناب از مشکل «داشتن اون (محصول) خوبه» کمک میکنه. گاهی بسیار آسونه که بنیانگذاران بگن «خب، همه اونها محصول رو پسندیدند». خب، این خوبه. ولی آنچه که واقعا لازم دارین اینه که اونها نپسندیدندش؛ ولی مجبورن اون رو داشته باشن. یا اینکه «در واقع، اونها، تا زمانی که بذارم از نمونه اولیه استفاده کنند، اجازه ندادند من از اونجا بیرون بیام.» این زمانیه که میفهمید صاحب کسب و کاری هستید. این باید چیزی باشه که مردم خواهانش باشن، و باید تعداد کافی از اونها برای این مطالبه وجود داشته باشه. ممکنه با خودتون فکر کنید که، بله، من 5 نفر رو در کل این دنیا پیدا کردم که عاشق این محصول باشن، ولی این نمیتونه یک بازار به اندازه کافی بزرگ باشه.