کمینه محصول پذیرفتنی یا MVP چیست؟
نکته جالب در مورد فرآیند توسعه مشتری ... به صورت خیلی نزدیک به مهندسی چابک و توسعه چابک بر میگرده. اساساً این نظریه مربوط به مفهوم کمیه محصول قابل ارائه (MVP) است. در روزهای گذشته، آنچه که عادت داشتیم انجام بدیم، مشخص کردنه ... فهرست کاملی از تمامی قابلیتهای ممکن برای محصول، از ابتدا تا پایان بوده است. امروز، جنانچه در یک شرکت بزرگ کار میکنید، این جا افتاده که ... انتشار مرحلهای نسخههای 2.0، 3.0 و 4.0 رو داشته باشید، به این علت که از اینکه مشتریانتون چه کسانی هستند و چه چیزی نیاز دارند، استنباطی دارید، بنابراین مدیر محصول میتونه بسیار دقیق در مورد ... اینکه «من یک سال و نیم گذشته با مشتریانمون در ارتباط بودم» ... و فکر میکنم به خوبی میدانم که اونها به چه چیزی نیاز دارند، صحبت کنه.
کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) چطور به موفقیت استارتاپ کمک میکنه؟
اما در یک استارتاپ، شما در واقع در حال نوعی حدس زدن هستید، و احتمال اینکه حدسهای اشتباهی میزنید، خیلی زیاده، بنابراین در مقابل هدر دادن مقدار قابل توجهی زمان و پول ... چرا واقعا قبل از اینکه محصولی بسازیم، از دفتر و محل کارمون بیرون نریم و مفروضاتمون رو بررسی نکنیم؟ و از اتلاف میزان قابل توجه زمانیکه صرف طراحی/تولید مهندسی میشه و مهمتر از اون، میزان قابل ملاحظه پول نقد، جلوگیری نکنیم، چراکه در غیراینصورت، آنچه استارتاپتون رو از دور رقابت خارج خواهد کرد، اتمام نقدینگیه. قصد داریم مطمئن بشیم که در واقع به نظرات افرادی گوش میدهیم ... که در نهایت این محصول رو خریداری خواهند کرد. میخواهیم اطمینان حاصل کنیم که نیازها و خواستههاشون رو تأمین میکنیم. چرا فقط چگونگی ساختن کمینه محصول قابل ارائه رو، یاد نگیریم؟ یعنی برای دریافت بازخورد، حداقل قابلیتها رو برای محصول بسازیم. به این ترتیب، بازخورد میتونه به شکل نوعی ورودی شفاهی دربیاید، یا اینکه اونها سفارشات پیشخریدشون رو به شما بدهند، ویا هر چیز ارزشمندی دیگهای رو در اختیارتون بذارن ... که بتونه بهتون برای رسیدن به نتیجهگیری اینکه چه قابلیتهای باید ساخته بشه و با چه ترتیبی، کمک کنه. ولی به هر صورت، MVP میتونه هر چیز سادهای در وب باشه، ... یا به صورت یک قاب سیمی (wireframe) از محصول یا حتی اسلاید پاورپوینت باشه، یا برای محصولات فیزیکی، میتونه یک ماکت فیزیکی باشه، یا اینکه میتونه بخشی تکمیل شده از کل سیستم مورد نظر باشه. اما همین که بازخورد بیشتری میگیرید، میتونید شروع به اضافه کردن قابلیتهای بیشتر به محصولتون بکنید.
کمینه محصول پذیرفتنی در خصوص استارتاپهای با نوآوری بالا و در بازارهای جدید چطور عمل میکنه؟
اخطاری که من همیشه در قالب نقطه نظر دریافت میکنم، اینه که ... «استیو جابز با پرسیدن از مشتریان، آیفون رو نساخت»! و اینکه واقعاً شک داریم هنری فورد از مشتریانش پرسیده باشه ... آیا میخواهند اتومبیل داشته باشند، پیش از اینکه اختراع شده باشه. در واقع، در مورد فورد، اگر از مردم پرسیده بودید که چه چیزی میخواستند، میگفتند که یک اسب سریعتر و یا اسبی با 6 پا رو خواهند خرید. و بنابراین پاسخ سریعشون اینه که «خب، پس برای محصولات جدید ... به هیچ عنوان نباید از محل کارتون بیرون برید و پرس و جو کنید»، ولی این استدلال مغالطهآمیزی است. یک نوع از استارتاپ هست که تحت شرایط بازار جدید فعالیت میکنه، و ما «بازارهای جدید» رو بعداً در درسهای بخشبندی مشتریان توصیف خواهیم کرد. اما فقط به این نکته دقت داشته باشید که در بازارهای جدید، البته که شما بیرون نمیروید ... تا از مردم بپرسید چه قابلیتهایی را در محصول لازم دارند؟ اما میخواهید درک کنید که زندگی روزانهشون چطور ... امروزشون در مقابل روز بعد از اینکه محصول جدیدتون رو در اختیارشون گذاشتین، متفاوت خواهد بود؟ جهانشان چطور تغییر میکنه؟ و هیچ راه ممکنی وجود نداره که در اتاق کنفرانس قفل شدهتون ... یا دفتر کارتون بنشینید، و بدون صحبت با مشتریان، اینها رو بدونید.