پیامدهای عدم درک صحیح ويژگی‌های بازار جدید برای استارتاپ

از اینرو پیامدهای درک یک بازار جدید برای یک استارتاپ ضروریه. ده‌ها سال بود که عامل اصلی شکست استارتاپ‌ها به شمار می‌رفت. در یک بازار جدید، هیچ مشتری وجود نداره، از اینرو رسیدن به درآمدزایی ممکنه سال‌ها طول بکشه. در واقع، اگر شما به این که در طی دوره حباب دات‌کام چه اتفاقی افتاده، فکر کنید خوبه بدونید که در ابتدای قرن بیست و یکم همه استارتاپ‌ها به شکلی عمل می‌کردند که انگار در یک بازار موجود هستند. اون‌ها پرسنل فروش استخدام می‌کردند، برای بازاریابی پول خرج می‌کردند، و در مقیاس ده‌ها میلیون دلاری برای خلق و استفاده از تقاضا، برای بازاری که وجود نداشت، تلاش می‌کردند. فقط تصور کنید که چه اتفاقی ممکن بود بیافته، اگر اون استارتاپ‌ها سرمایه‌شون رو در یک بانک پس‌انداز می‌کردند و سودش رو می‌گرفتند و برای راه‌اندازی بازار به فعالیت‌های نامتعارف بازاریابی می‌پرداختند، چون بازاری موجود نبود. راهی وجود نداره که هیچ یک از استارتاپ‌ها به تنهایی بتونند انتشار فناوری رو تسریع کنند. از اینرو برای اینکه یک بازار جدید بتونه روند صعودی به خودش بگیره، چیزهای زیادی در خارج از استارتاپ شما باید رخ بده. مقررات باید تغییر کنه. پلتفرم‌ها باید ارزانتر بشن. رفتار مشتریان باید تغییر بکنه و مواردی از این دست. درباره حباب دات‌کام در واقع پیش‌بینی می‌شد که تمام این موارد به یکباره رخ بده ولی این اتفاق نیفتاد، و از اینرو، تمام اون پولی که جمع‌آوری شده بود ... برای دستیابی به مشتریان در زمانی خرج شد که اساسا مشتری‌ای وجود نداشت. تست صحیح اینکه آیا در یک بازار جدید هستد یا نه، به این صورت نیست که آیا 30 نفر در خوشه منطقه‌ای شما، یا سلیکون ولی، یا نیویورک درباره فناوری شما چیزی شنیده‌اند یا نه. تست واقعی اینه که آیا مادربزرگ شما در اوماها یا برلین یا در اوگانادا واقعا چیزی درباره فناوری یا محصول یا بازار شنیده یا نه. و اگر بازار در اونجا هنوز وجود نداشته باشه، ممکنه پول زیادی رو در تلاش برای ایجاد یک بازار در جائی صرف کنید که فایده‌ای براتون نداره. هزینه‌کردهای زودتر از موعد، برای استارتاپ‌ها مثل سم می‌مونه.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟