اقتصاد کانال توزیع OEM

خب، بیایید نگاهی به اقتصاد کانال توزیع بندازیم، اما این بار فرض کنیم که شما در تولید تجهیزات اصلی (OEM) هستید و محصول‌تون به عنوان جزئی از قیمت تمام شده محصول یک سری از مشتریان‌تون خواهد بود. خب، بیایید فرض کنیم این نمودار در بالا، مربوط به یک لپ‌تاپه که در کانال خرده‌فروشی میانی رایانه‌ای فروخته و بیایید بگیم این لپ‌تاپ به قیمت ۳۰۰۰ دلار به فروش می‌ره و مثل هر کانال دیگه‌ای، کاربر/مصرف‌کننده نهایی فرض می‌کنه که باید تخفیف بگیره. خرده فروش میانی هم سود می‌کنه، اما عجیبه که اون این‌بار درواقع این لپ‌تاپ‌ها رو از توزیع کننده اصلی خریداری می‌کرد. حالا به خاطر داشته باشید، دراینجا تولید کننده لپ‌تاپ قیمت تمام شده محصول‌شون رو به صورت خلاصه (COGS) دارند، که شامل هزینه‌های تولید، قطعات و غیره می‌شه. و نهایتا، اون‌ها هزینه‌های فروش رو دارند، هزینه‌های تحقیق و توسعه، و هزینه‌های عمومی، اداری و تشکیلاتی. و نهایتا، بعد از همه این‌ها، اون‌ها سود می‌کنند. خب، کجا براتون مناسب‌تره؟ این فقط یک تولیدکننده لپ‌تاپه. فرض کنید این اپل یا HPه. اما در این حالت، شما تأمین کننده یک چیپ گرافیکی برای اون شرکت‌ها هستید. و شما صرفا یکی از قطعات رو روی برد اصلی اون‌ها تولید می‌کنید. خب، اگر واقعا در موردش فکر کنید، شما در اینجا در میان قیمت تمام شده محصول‌شون جا می‌گیرید. و حالا قیمت تمام شده محصول شما؛ یعنی هزینه‌های فروش، عمومی و اداری و تشکیلاتی؛ سودتون؛ و حالا هزینه‌های خرده فروش میانی. حالا، در بعضی موارد، شما ممکنه قطعات‌تون رو مستقیما به HP یا Apple بفروشید و شما هزینه‌های خرده‌فروشی میانی رو نخواهید داشت، اما هزینه‌های فروش مستقیم بیشتری خواهید داشت. به یاد داشته باشید، این نماینده هزینه‌های فروش، عمومی، اداری و تشکیلاتیه و از اینرو سودتون خیلی جزئیه در مقایسه با سودیکه تولید کننده لپ‌تاپ می‌بره، اما شما ممکنه میلیون‌ها قطعه از این چیپ رو بفروشید و به این ترتیب سودتون در این حجم بالا ضرب می‌شه، وقتی شما محصولی رو OEM می‌کنید.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟