بخش‌بندی مشتریان در تیم جرسی اسکوئر

از اینرو اجازه بدید به بررسی تیم جرسی اسکوئر خودمون ادامه بدیم و ببینیم که اون‌ها با بخش‌های مشتریان، چه کاری انجام دادند. حالا آنچه رخ داد اینه که اون‌ها از دفتر و محل کارشون بیرون رفتند و این بار، پس از آنکه با یک سری از مشتریان، بیش از 60 نفر صحبت کردند. و متوجه شدند که آنچه از ابتدا در موردش فکر می‌کردند یک بخش مشتریان بود؛ که مشخص شد دو بخش مجزا از هم براشون وجود داشت. مشخص شد که بخش اصلی که اون‌ها فکر می‌کردند، وجود داره یعنی مالکان ربید اسپورتس، با جنسیت مرد و و بین 13 تا 35 ساله، و با اشتیاق هوادار تیم‌شون بودند و به بازی‌های زیادی رفته بودند. ولی افرادی هم بودند که گهگاه بازی‌ها رو دنبال می‌کردند. اون‌ها هم شامل مردان و هم زنان می‌شدند و به 18 تا 30 ساله‌ها نزدیکتر بودند؛ اون‌ها هواداران گهگاهی بودند. پس نکته شماره یک اینه که شما می‌تونید ببینید که فقط دو بخش مشتریان وجود نداره، بلکه دو ارزش پیشنهادی هم وجود داره، یعنی یک ارزش پیشنهادی که منطبق با هر یک از بخش‌های مشتریانه و یک جریان درآمدی هم وجود داره که با هر یک از این بخش‌ها مطابقت داره. از اینرو حالا می‌تونید قدرت بوم (مدل کسب و کار) رو ببینید. این یک بازار چندوجهیه. شما حداقل دو بخش مشتریان رو دارید و دو ارزش پیشنهادی براشون دارید و جریان‌های درآمدی فعال هم دارید. حالا باید متوجه شده باشید که تیم جرسی اسکوئر چه کاری رو به شکلی شگفت‌انگیز انجام داده، اون‌ها در واقع با الگوی (رفتاری) تیپ شخصیتی مشتری کار رو آغاز کردند. این تیپ شخصیتی البته، اگر به خاطر داشته باشید، نتیجه و خروجی یا به تعبیری درک درست درد و دستاوردیه که ما با ارزش پیشنهادی، برطرف یا ایجادش می‌کردیم. از اینرو واقعا اون‌ها هم به همین طریق بحث درباره دستاوردها و دردها رو کم داشتن. و این می‌تونست خیلی خوب باشه که اون‌ها این رو هم افزوده بودند، ولی یک کار خیلی خوب در تلاش برای درک اینکه الگوی (رفتاری) تیپ شخصیتی (مشتری) اون‌ها چه بود، این بود که بفهمن چه نیازی با کمینه محصول پذیرفتنی اون‌ها در اینجا مطابقت داره.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟