بازارهای تک وجهی و چندوجهی استارتاپ

یکی از مواردی رو که پیشتر، صحبت کردیم و در اینجا مایلم مجددا تأکید کنم تفاوت بین بازارهای یک سویه و چند سویه است. جاییکه، در بازارهای یک سویه، مشتری هم کاربره و هم پرداخت کننده. این یک بازار یک سویه است. کاربران مجزایی وجود ندارد، و پرداخت‌کننده‌های مجزایی هم نیستند. همه‌اش همینه، تبریک می‌گم. شما مشتری هستید و این شما هستید که برای محصول، پرداخت می‌کنید. اما در بازارهای چند سویه، ممکنه کاربرها حضور داشته باشند، ولی اون‌ها ممکنه نسبت به اون افرادی که پرداخت‌ها رو انجام می‌دهند، افراد متفاوتی باشند. برای مثال، ما کماکان گوگل رو داریم، چراکه همه افراد در سراسر دنیا احتمالا حتی برای یک بار هم که شده کاربر گوگل بوده‌اند. وقتی شما از نوار جستجوی گوگل استفاده می‌کنید، شما در یک طرف یک بازار چند سویه قرار دارید. شما کاربر هستید، ولی پرداخت‌کننده نیستید. شما برای محصول پرداختی انجام نمی‌دید. ولی در حقیقت، شما به صورت تلویحی و ضمنی در حال پرداخت هستید، چراکه طرف‌های دیگه‌ای هم در این مبادله وجود دارند. طرف دیگه افرادی هستند که از گوگل ادوردز استفاده می‌کنند تا کلمات کلیدی (هدفشون) رو جذب کنند. در بازارهای چند سویه شرکت‌ها، استارتاپ شما، نوعا به جلب و اکتساب تعداد انبوهی از کاربران اهمیت می‌دهند، و بعد، در قدم بعدی یاد می‌گیرند که چطور این کاربران انبوه رو به درآمد تبدیل کنند. گوگل تصمیم گرفت تا برای جلب میلیون‌ها نفر بره و بعد از اون مرحله برای ده‌ها میلیون نفر، و بعدش خدمات کلمات کلیدی رو به وجود آورد. حالا، بسته به سرمایه‌گذارهاتون، ممکنه استراتژی اون‌ها هم چنین چیزی باشه. من تعمدا ترجیح می‌دم که ما در واقع در اولین فرصت ممکن جستجو کنیم و ببینیم که پرداخت‌کننده‌ها چه کسانی هستند، ولی این پرسشیه که شما ممکنه لازم باشه از سرمایه‌گذارهاتون بپرسید. آیا ما به دنبال حجم بسیار زیادی از کاربرها هستیم که بعدش بگیم، اگر ما ۱۰ میلیون نفر رو جلب کنیم آیا درآمدی برامون ایجاد می‌شه؟ یا اینکه لازمه همزمان به هر دو طرف بازار نگاه کنیم؟ مجددا، اگر در یک کانال فیزیکی فعالیت می‌کنید، پیشنهاد من اینه که لازمه به صورت همزمان، به هر دو طرف کاربران و پرداخت‌کننده‌ها توجه کنید. اگر شما بگید کسب و کارتون مبتنی بر تبلیغاته، یک سری از تاکتیک‌ها وجود دارند که به شما در جلب ۱۰ میلیون کاربر به صورت ماهیانه کمک می‌کنند. اینکه چطور شما بتونید جزو ۵ وبسایت برتر و پربیننده بشید. و اینکه در واقع پرداخت‌کننده چه مبلغی رو پراخت می‌کنند؟ الان، اگر شما ۲ سال صبر کنید تا این‌ها رو متوجه بشید، ممکنه در طی این مدت، ۱۰ میلیون کاربر اشتباهی رو داشته باشید.

تفاوت کشف مشتری در بازارهای چندوجهی

پس در بازارهای چند سویه، کارتون اینه که نه تنها با کاربران صحبت کنید، بلکه کار (مهم‌تر)تون اینه که از دفتر و محل کارتون بیرون برید و با پرداخت کننده‌ها هم صحبت کنید. چونکه شما فرضیه‌ای در این مورد دارید، یک فرضیه مهم، که می‌گه اون پرداخت‌کننده‌ها چه مبلغی رو برای کاربرانی که شما در حال جمع‌اوری‌شون هستید، خواهند پرداخت. حدس بزنید، چیه؟ اگر شما اشتباه کرده باشید، همین حالا باید این رو متوجه بشید، نه اینکه ۲ سال دیگه تازه بفهمید. و این اشکالی نداره اگه الان اشتباه کرده باشید، چونکه در بیشتر استارتاپ‌ها، تمام آنچه در اختیار دارید، یک سری از فرضیاته، و این خیلی راحته که بین شور و اشتیاق‌تون گیر بیفتید و بگید، خب، اگر ما بتونیم همه این افراد رو جلب کنیم، واضحه که این یکی افراد پول زیادی بابت‌شون، به ما خواهند پرداخت. اما به محض اینکه از دفتر یا محل کارتون بیرون برید، اون وضوح ممکنه براتون به «ممکنه نه» تبدیل بشه. آنچه که ما به دنبال انجامش هستیم اینه که با سریع‌ترین روش ممکن واقعیت‌ها رو بفهمیم و بعدش با تکرار و چرخش، به جلو حرکت کنیم. از اینرو، نگران این نباشید که فرضیه‌هاتون، در اینجا در مورد مدل درآمدی اشتباه باشند، شما صرفا لازمه این (اشتباهات) رو متوجه بشید، قبل از اینکه میزان زیادی پول رو به باد بدید، و ارزش‌های پیشنهادی زیادی رو در اطرف یک مدل اشتباه، ایجاد کنید.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟